*کسی حتی فکرش را هم نمیکرد که پیام آسید روحالله از قلب اروپا و در قابی از درخت سیب بتواند به گوش شیفتگانی در دل آفریقای استعمارشده برسد.*
*شیخ جوان دل به دریا میزند و غرق در دنیای روحخدا میشود، به دیدار محبوب میشتابد و همچون مسلم پس از دریافت پیام مولا، سفیر حسین علیهالسلام میشود در دیار سیاهان روشن ضمیر.*
*حالا نیجریه است و مشتاقانی از جنس شیعهءولایتِ امیرالمومنین برای نیل به جامعهء آرمانی و مدینهء فاضلهء مهدوی*
*حالا نیجریه است و برپایی عزای اربابی که برای درآغوش گرفتن جُونَش به معرکه میرود و غلامِسیاهش را روسفیدِتاریخ در زمانهءنامردان میکند.*
*حالا نیجریه است و سیلی دوازده میلیونی از مردمی که نشان دادند میتوانند مقاومت کنند در برابر زور و زر و ثروت، حتی به قیمت دادن جانِشیرین خود در راهی که ختمش به شهادت است.*
*حالا نیجریه است و عاشقانی که شهرهاند به ‘خمینیون’ که برخواسته از شهریاند با نام سابق ‘زاریا’ و در بین خودشان مشهور به ‘دارالعلم یا قمِنیجریه’*
*مردمانی که پیرشان این روزها در چنگال ابوسفیانها و ابولهبها اسیر است.*
*مردی که شعاع محور مقاومت را به سرزمینِ جُونها برد و اینک نیجریه برای خودش قم است و مردمانش آیت اللهِ تشیعاند.*
*محور مقاومت که روزی فقط محدود به مرزهای ایران بود، پس از مدت کوتاهی لبنان و عراق و سوریه و فلسطین و حجاز را فرا گرفت و از اروپای گذشت و به نیجریه رسید، آنهم با دستان مردی که نمیدانست اجداد سادات دارد و هم نام بت شکن تاریخ ابراهیم است، هم او که باید برای اینروزهای سخت مقاومت باشد و حالا نیست.*
*اللهّم َفُکَ کُلِ أسير*
*#به_قلم_خودم*
*#ما_که_خاکستر_شدیم_ارباب*
*#بس_که_نالیدم_دلم_شش_گوشه_شد*
*#دلنوشته_های_طلبه_اربعینی*😭😭
[پنجشنبه 1398-05-10] [ 02:22:00 ب.ظ ]